در سیستم اجتماعی کردن نوجوانان که شهروندان آینده خواهند بود دو گروه نقش اساسی دارند: خانواده و معلمین. بروز دو خطای بزرگ از سوی خانواده و معلمین باعث میشود که فرزندان نتوانند آن مهارتهای لازم برای تبدیل شدن به شهروند خوب را کسب کنند.یکی اینکه آموزش را بر پرورش ارجح دانسته و به اصطلاح به جای اخلاق خوب دانشآموز شیفته نمره خوب او هستند. این در حالی است که آموزش هم وزن پرورش شانه به شانه هم قرار میگیرند. خطای بزرگتر اینکه برخی از والدین و معلمین سعی میکنند مرتباً کودک و نوجوان را راهنمایی و امر و نهی کرده و در هر جریانی عقاید و نظرات خود را به آنها تلقین و تحمیل کنند. اینگونه فرزندان که اطاعت کورکورانه دارند در آینده فاقد تصمیمگیری بوده، در برخورد با کوچکترین مشکل یا مسئله برای رفع آن عاجز می باشند. ما اکنون در عصری نیستیم که کودکان و نوجوانان را به اطاعت کورکورانه وادار کنیم. توهینها و تحقیرها نقش مهمی در تزلزل شخصیت دانشآموزان دارد و در نتیجه اعتماد به نفس آنها را کاهش میدهد.
علتهایی که اکنون در تربیت اجتماعی دانشآموزان نادیده گرفته میشود، عبارتند از: عدم برنامههای جذاب برای هدایت اخلاقی دانشآموزان، نمادین و تشریفاتی بودن مراسمهای تربیتی و پرورشی در مدارس (متاسفانه این مراسمها به جای اثرگذاری روی دانشآموزان بیشتر تمرکز روی گزارش، عکس و مستندات جهت ارائه به اداره میباشد!)، نبود مشاورین متخصص در مدارس به خصوص در مقطع ابتدایی، بیانگیزه بودن معلمین در این موضوع (خانوادهها بیشتر به آموزشهای علمی توجه میکنند تا به آموزشهای تربیتی و اینگونه برنامهها را وقت تلف کردن میدانند)، مهمترین موضوع همسو نبودن رسانهها، خانوادهها و محیط کودک با اهداف تربیتی مدارس است، اجبار دانشآموزان به اطاعت از اهداف تربیتی به جای آنکه سعی گردد در قلب و روح آنها ملکه گردد، وجود ماهواره، کامپیوتر، موبایل، سیدی و برنامههای تلویزیونی که موجبات انحراف و کجروی دانشآموزان میگردد.
سیره عملی را به جای نصایح بنشانیم
سه کانون اجتماعی مهم خانه، مدرسه و جامعه هر یک به سهم خود عامل تاثیرگذار در ایجاد رفتارهای مثبت یا منفی دانشآموزان بوده که ناهماهنگی هر یک خدشه و انحراف در تربیت کودک و نوجوان را به دنبال خواهد داشت.
محمد رضاپور کارشناس ارزشیابی تحصیلی از مازندران در مورد پتانسیلهای موجود در فضای مدرسه برای تربیت شهروندان اخلاقمدار از بطن نسل آینده توضیح میدهد: «مدرسه بالقوه از فرصتهای ویژهای برخوردار است که نسبت به دیگر نهادهای اجتماعی میتواند کارکرد اثربخشتری را ارائه کند. از ویژگیهای مهم آن وجود مربیان متخصص، گروههای دوستی و تاثیرپذیری کودک و نوجوان از یکدیگر و الگوپذیری مثبت، وجود فرصتهای ویژه یادگیری در جنبههای مختلف در طول دوره آموزش، وجود منابع و تجهیزات و امکانات جهت اجرای انواع برنامههای تربیتی متناسب با انگیزه و نیاز دانشآموزان و ایجاد فرصتهایی برای بروز رفتارهای اخلاقی پسندیده و امکان سنجش و ارزشیابی رفتارها و ارائه بازخوردهای اصلاحی و...است.»
وی گلهمندانه با اشاره به عدم برنامهریزی منسجم در رابطه با امور تربیتی و پرورشی در مدارس میگوید: «باید اذعان نماییم در عمل، توفیق مدارس در تربیت اخلاقی دانشآموزان در حد انتظار نمیباشد. از دلایل اساسی اینکه فلسفه و اهداف تعلیم و تربیت، تقدم و تاخر و اصل و فرع اهداف آموزش و پرورش را به درستی نشناخته برای مربیان، مردم و مسئولین توجیه و تبیین نکردهایم. اگر در نظر داشته باشیم نهاد آموزش و پرورش برای چه به وجود آمده و قرار است طی فرآیند تعلیم و تربیت چهکسانی را چه تغییراتی و به وسیله چه افرادی با هماهنگی چه نهادها و یا خردهسیستمهای اجتماعی اثرگذار تربیت و پرورش دهیم؟ شاید به اصول و اهداف اصلی آموزش و پرورش در مدارس بیشتر میپرداختیم تا به حاشیهها.»
بر طبق نظر این کارشناس اهل فن علیرغم برخی کاستی و ضعفهای موجود، بسیاری از کتب درسی ما از غنای نسبتاً مناسب برای بهرهبرداری در جهت رشد عاطفی و اجتماعی دانشآموزان برخوردارند.
رضاپور در تکمیل صحبتهایش میگوید: «متاسفانه از محتوای کتب صرفا آن جهت رشد عقلانی (مهارتهای درسی) مورد استفاده قرار میگیرد، لذا از محتوای کتب درسی برای تربیت در جنبههای دیگر به صورت کاربردی و عملی کمتر استفاده میشود. مهمتر از همه اینکه متولیان اثرگذار در تربیت اخلاقی کمتر از سیره عملی استفاده کردهاند و بیشتر به نقل و نصایح پرداخته شده است.»
مدرسه بهترین مکان
برای تربیت شهروند قانونمدار است
حسین احمدینیا از معلمین پیشکسوت تهرانی درباره اهمیت تربیت دانشآموزان در مدارس به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «جامعه امروز ما به شدت نیازمند شهروندانی قانونمند و منظم است و در این میان مدرسه به عنوان کانون اصلی پرورش، بهترین مکان برای تربیت شهروند قانونمدار است.»
وی در ادامه همین بحث تصریح میکند: «بدیهی است که باید مسئولان آموزش و پرورش به تربیت دانشآموزان قانونمند اهمیت و شهروندانی منظم و قانونمدار برای آینده پرورش دهند، چراکه این مسئله میتواند به توسعه جامعهای قانونمحور منجر شود.»
احمدینیا ادامه میدهد: «باید توجه بیشتر به تربیت دانشآموزان در دستور کار متولیان امر آموزش قرار گیرد تا شاهد رشد و شکوفایی شهروندان قانونمدار باشیم، چرا که در همین سنین کودکی و نوجوانی است که مسایل تربیتی در کنار امور آموزشی در ذهن دانشآموزان در مقاطع مختلف نهادینه میشود. در مدارس باید دانشآموزان به حقوق و تکالیف خود آشنا شوند و خود را برای حضور فعال به عنوان شهروندی که به قوانین و مقررات و اصول شهروندی احترام میگذارد، آماده کنند.»
تربیت شهروند قانونمدار
گمشدهای در نظام آموزش و پرورش
تربیت شهروند قانونمدار موضوعی است که مورد بیتوجهی و بیمهری واقع شده است. حتی چه بسا انتظار بیشتر خانوادهها نیز از مدرسه و معلم، تنها انباشته نمودن ذهن فرزندانشان از محفوظات شده است. خانوادهها در رقابتی چشمگیر برای عقب نیفتادن از قافله ثبتنام در کلاسهای مختلف و تجهیز علمی فرزندانشان به انگیزه موفقیت در امتحانات ورودی مدارس خاص، چنان شتابزده و یکبعدی تنها به امر آموزش میپردازند و از امر مهم پرورش غافل هستند که اصل را فدای فرع میکنند. در این میان نیز معلم ایدهآل به زعم بسیاری از مردم معلمی است که تا میتواند بر روی آموزش تکیه کند و تمام توان خود را صرف این مقوله کند، چرا که سیستم آموزش و پرورش کشور ما فقط به محاسبه توان علمی دانشآموزان میپردازد و عملا تنها به میزان علماندوزی بچههای ما بها میدهد.
شکوفه جعفری آموزگار مقطع ابتدایی شهرستان داراب ضمن بیان سخنان فوق گلهمندانه میگوید: «متاسفانه اقدامات پرورشی هم که در مدارس صورت میگیرد عموماً فعالیتهای نمادینی است که باعث تغییر رفتار عمیق و ریشهای در دانشآموزان نمیگردد و تنها به ظاهر قضیه پرداخته میشود. حتی در این رهگذر مسابقات فرهنگی مهم نیز کارایی لازم را برای رسیدن به اهداف مهم تربیتی ندارند و تنها به جنبه رقابتی آن پرداخته میشود. مربیان هم سعی بر آن دارند تا تنها با پرورش چند نفر نخبه در رشتههای مورد نظر، تواناییهای مدرسه خود را به نمایش بگذارند. سؤال اساسی این است که به راستی ما معلمین، مدیران و مربیان پرورشی تا چه اندازه توانستهایم در تربیت اخلاقی دانشآموزانمان و نیز تربیت شهروند قانونمدار نقش اصلی خود را ایفا کنیم؟ به عبارتی دیگر چه تمهیداتی برای نهادینه کردن باورهای اخلاقی و اجتماعی در کلاس و فضای مدرسهمان فراهم نمودهایم؟ اصولاً والدین تا چه اندازه از ما انتظار دارند بر روی تربیت اخلاقی فرزندانشان کار کنیم؟ به عبارت دیگر سهم مطالبات آنان درباره موضوع تربیت اخلاقی چه قدر است؟ چند درصد از والدینی که برای پرسش از وضعیت فرزندانشان به مدرسه مراجعه میکنند ابتدا به موضوع رفتار، اخلاق، باورهای اعتقادی و تعاملات فرزندانشان با همکلاسیها و کادر مدرسه و.... میپردازند؟ متاسفانه تجربه 20 ساله منِ معلم ابتدایی در مدارس معمولی، غیرانتفاعی و فرهنگیان نشان میدهد عموما برای والدین پیشرفت تحصیلی اولین و در برخی موارد شاید تنها گزینه مورد توجه باشد و این درد است.»
این معلم با ۲۰ سال سابقه تدریس ادامه میدهد: «به راستی چرا ما نمیخواهیم باور کنیم که اهمیت به وجود آوردن محیطی مناسب برای آماده کردن کودکانمان برای ورود به جامعه و پرورش شهروند مفید و با اخلاق کمتر از اهمیت آموختن مهارتهای چهارگانه زبانآموزی، محاسبات ریاضی و شناخت اطرافمان نیست؟ مگر نه این است که ما به کودکانمان علم میآموزیم تا در نهایت انسانهایی مفید و بااخلاق و موفق در جامعه باشند؟ آیا به نظر نمیرسد هم خانوادهها و هم مدارس و به نوعی کل جامعه نقش اصلی خود را تحتالشعاع امور و اهداف دیگر قرار دادهاند؟»
وی در تکمیل صحبتهایش میگوید: «بر سردر و دیوارهای کدام مدرسه در بین انبوه پارچهنوشتهها، نام دانشآموزان باگذشت، خوشبرخورد و بااخلاق مینویسند؟ چند درصد از بار مالی تشویقهایی که مدیران متقبل میشوند صرف امور اخلاقی میشود و کدام معلم به خاطر آموزش مستقیم و غیرمستقیم اصول اخلاقی مورد تشویق قرار میگیرد؟ کدام معلم راهنما، سرگروه آموزشی و... در هنگام بازدید از کلاس و مدرسه به غیر از توجه به تشخیص میزان دستیابی دانشآموزان به اهداف آموزشی به نحوه برخورد و رفتارهای دانشآموزان نیز اهمیت میدهند و در فرم بازدید این موضوع را لحاظ میکنند؟ البته قصد ندارم که عملکرد همه معلمین در زمینه توجه به تربیت اخلاقی را محکوم کنم ولی اینها سوالاتی است که در افکار عمومی مطرح میباشد.»
نقش سازمانهای مردمنهاد
در تربیت شهروند قانونمدار
جواد آرینمنش نماینده سابق مشهد در مجلس شورای اسلامی معتقد است که سازمانهای مردمنهاد باید برای ایفای حقوق شهروندی وارد میدان شوند و از حقوق متقابل شهروندان و حاکمیت دفاع کنند.
وی توضیح میدهد: «سازمانهای مردمنهاد نظیر انجمنهای اولیا و مربیان و تشکلهای دانشآموزی به دلیل داشتن پایگاه مردمی و جایگاه اجتماعی ارتباط مستقیم با شهروندان دارند و از سوی دیگر به دلیل رسمی بودن فعالیتهای اجتماعی و سیاسی در ارتباط مستقیم با حاکمیت (در حوزه شهری با شهرداری و فرمانداری و در حوزه ملی با دولت) هستند، پس به عنوان پل ارتباطی مردم و دولت باید وارد میدان شوند و از شهروندان دفاع کنند.»